تمهید:

   پس از گذشت سال‌ها، این روزها یاد استاد روانشاد دکتر حائری سخت به سراغم آمده است؛ شک نباید داشت که او میراث پرمایه و گرانسنگی را از خود به یادگار گذاشته که شناخت آن هنوز نیازمند گذشت زمان است. او تنها پژوهشگر تاریخ نبود، ادیب و نویسنده ای چیره‌دست بود و در عین حال معلّمی بزرگ که راه و رسم معلّمی را نیک می‌دانست و در ذهن و دل شاگردان و دانشجویان خود نفوذ می‌کرد و اثر می‌گذاشت. انکار نمی‌کنم که حائری الگوی من در معلّمی است و در این زمینه از او بسیارها آموخته‌ام. درکنار این‌همه، او انسانی بزرگ هم بود؛ مردی آزاده، با شخصیتی دوست داشتنی که رفتارهای بزرگوارانه‌اش هیچگاه فراموش نمی‌شود.

   کتاب مهاجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران در عصر صفوی پایان نامهٔ تحصیلی من بود که با راهنمایی آن بزرگوار به پایان رسید و زمانی جلسهٔ دفاعیهٔ آن برگزار شد که او دور از وطن در بستر بیماری بود. به او گفته بودم که قصد دارم آن را برای چاپ به انتشارات امیر کبیر بسپارم  و او نیز با لطف و مهربانی همیشگی مرا به انجام این کار تشویق کرده بود. سال‌ها بعد ار درگذشت او، زمانی به تصادف و بر حسب یک نیاز اداری، پروندهٔ آن کتاب در انتشارات امیر کبیر را دیدم. در آن پرونده نامه‌ای بود به خط استاد خطاب به آقای حمید زاده که در انتشارات امیر کبیر مسؤولیتی داشت.در نامه نظر مثبت خود را نسبت به کتاب بیان کرده و چاپ کتاب را توصیه کرده بود. نامه‌ای محبت‌آمیز و بزرگوارانه بود ومرا خجلت زده کرد. نکتهٔ مهم نامه این بود که او بدون درخواست من آن نامه را نوشته و فرستاده بود و هرگز از این کار خود با من سخن نگفت. کتاب البته 3 سال پس از درگذشت او در سال 1375 از زیر چاپ درآمد.

   این روزها سرگرم تنظیم مقاله‌ای دربارهٔ زندگی، آثار و شخصیت علمی دکتر حائری بودم. این نوشته را در سالگرد در گذشت آن استاد دانشمند تقدیم می‌کنم

  

     عبدالهادی فرزند میرزا احمد حائری و نوه دختری آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی در 1314 در شهرقم دیده به جهان گشود.این مقاله در چند بخش به بررسی، زندگی، آثار و تکاپوهای علمی وی می پردازد: الف)زندگینامه؛ ب)آثار؛ ج)روش و بینش تاریخنگاری؛ د)حائری و زبان و ادب فارسی و ه) روش معلّمی.

الف)زندگینامه:

    حائری در واپسین سال‌های عمر خود کتابی را به رشته نگارش درآورد و آن را با عنوان: آنچه گذشت: نقشی از نیم قرن تکاپو به چاپ رساند. این کتاب که شرح حال شخصی به نام امید است، در حقیقت زندگینامه خود نگاشت اوست و دقیق‌ترین و مفصل‌ترین آگاهی‌ها را درباره مراحل مختلف رندگی و تگاپوهای علمی او در اختیار قرار می‌دهد و این مقاله نیز بربنیاد آن کتاب استوار شده است.حائری تحصیلات دوران ابتدایی و متوسطه را به صورت رسمی دنبال نکرد و خود با پشتکار بسیاربه کسب علم پرداخت.او ابتدا به مکتبخانه رفت و به صورت متفرقه دوره‌های دیگر تحصیل را تا گرفتن دیپلم متوسطه دنبال کرد(نک: حائری، آنچه گذشت، 89 و 141). پس از آن هم راهی خدمت سربازی شد. به سبب همین پشتکار، درحالی که هنوز چند ماهی از دوران خدمتش باقی مانده بود توانست در سال 1336 به دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران راه یابد.(همو، 246). در دانشکده او از محضر استادان بزرگی چون بدیع‌الزمان فروزانفر، علی اکبر فیاض، محسن صدرالاشراف، علامه وحیدی کرمانشاهی و دکتر عبدالحسین زرین‌کوب بهره‌مند شد.از میان این استادان، دکتر عبدالحسین زرین‌کوب در علاقه‌مند شدن او به پژوهش تاریخی اثرگذار بود(همو، 261).

 هرچند حائری در حرفه آموزش بهداشت موفق بود، ولی از بخت خوش او در سال1342 دو بورس تحصیلی همزمان به او تعلق گرفت: تحصیل در رشته آموزش بهداشت در دانشگاه آمریکایی بیروت و تحصییل در رشته تاریخ و  خاورشناسی در دانشگاه مک گیل کانادا.حائری دومین بورس را برگزید و راهی کانادا شد(همو، 346-331).به رغم دشواری هایی که در این دوره تحصیلی پیش پای او قرار گرفت، او هم تحصیل خود را با موفقیت سپری کرد و هم با تدریس ادبیات فارسی در همان دانشگاه، زمینه ادامه تحصیل در دوره دکترا را برای خود فراهم آورد(همو، 384).

   حائری در همان روزگاری که در کانادا بود، تدریس را آغاز کرد و بعد از اخذ مدرک دکترا در برکلی کانادا نیز همین مسیر را ادامه د اد.او در دانشگاه برکلی به عنوان استاد کار خود را شروع کرد و تکاپوهای علمی دیگر خود مانند شرکت در کنفرانس ها و سخنرانی های علمی را هم پی گرفت.او دو سال به عنوان مربی در دانشگاه برکلی و چهار سال به عنوان استادیار در دانشگاه برکلی درس دادو در همین دوران مقالات متعددی را به زبان انگلیسی و فارسی منتشر کرد.کمی پیش ازپیروزی انقلاب اسلامی نیز به اران بازگشت و با مرتبه دانشیاری در دانشگاه فردوسی مشهد استخدام شد(همو، 504) و به تدریس دروس مربوط به دوران قاجاریه، انقلاب مشروطیت و تاریخ معاصر پرداخت(همو، 508).

   پس از انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاهها، حائری در کمیته پژوهشگران وزارت علوم به کار خود ادامه داد(همو،509) و پس از بازگشایی دانشگاهها نیز به کار تدریس ادامه داد و یک سال بعد هم به مرتبه  استادی دست یافت و در سال تحصیلی 1371-1370 به مقام استاد نمونه کشوری نایل آمد(همو،550).

حائری در سنین اوج پختگی علمی و در شرایطی که سخت شیفته و درگیر کارهای آموزشی و پژوهشی بود و به تربیت نسلی از از دانشجویان جوان همت گمارده بود، به بیماری سخت و درمان ناپذیر سرطان دچار شد.برای معالجه مدتی راهی کشور اتریش شد و پس از بازگشت، چندی را نیز در مشهد زیر نظر پزشکان قرار داشت.سرانجام وی به سبب این بیماری در بیست و سوم تیر ماه 1372 خورشیدی دیده از جهان فرو بست.  

ب)آثار

   حائری عمری کوتاه و پربار داشت.او در طول دوران تکاپوهای فکری خود،هفت کتاب و دهها مقاله به رشته نگارش درآورد و انتشار داد که به اختصار به معرفی این مهم‌ترین این آثار می‌پردازیم:

1)کتاب‌ها:

  اگر از کتاب اشک سرد(مشهد، باستان،1343) چشم بپوشیم، باید گفت نخستین کتاب حائری ترجمه اثری بود از حناالفاخوری عرب به نام  ابن مقفع از زبان عربی به فارسی بود که پیش از عزیمت به کانادا و در ایام کار در اداره بهداشت مشهد انجام شد و توسط اتشلرلت زوار به چاپ رسید.

   در کانادا، رساله‌دکترای خود را درباره تشیع و مشروطیت و نقش ایرانیان مقیم عراق به رشته تألیف در آورد و بعدها آن‌را درتهران ترجمه و توسط انتشارات امیرکبیر چاپ کرد.حائری در این کتاب دیدگاه‌های علمای شیعه درباره مشروطه و نقش آنان در روند عملی رویدادهای انقلاب مشروطیت ایران را به بحث و نقد کشید.او با این کتاب به جامعه دانشگاهی ایران معرفی شد و خیلی زود این اثر جایگاه خود را در مطالعات مربوط به مشروطیت جای خود را باز کرد.

   شاید مهم‌ترین اثر حائری کتاب نخستین رویاروییهای اندیشه‌گران ایران با دورویه تمدن بورژوازی غرب باشد.این اثر که پس از انتشار در سال 1367 به عنوان کتاب سال نیز برگزیده شد و جایزه گرفت، بیشتر یک الگوی نظری در بررسی ابعاد و جوانب ارتباط میان شرق و غرب است.این کتاب زوایای پنهانی را در نگرش به تاریخ و تاریخنگاری ایران گشود که تا آن زمان کمتر مورد توجه قرار گرفته بود و با دیدگاهی متفاوت به بررسی روابط میان ایران و غرب پرداخت.او پیش و پس از انتشار این کتاب دو مقاله درباره دورویه تمدن بورژوازی غرب انتشار داده بود: مقاله‌ای مفصل و شبه کتاب با عنوان« امپراطوری عثمانی دورویه تمدن بورژوازی غرب» به عنوان ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد (1364)و مقاله ای دیگر با عنوان «جهان اسلام و دورویه تمدن بورژوازی غرب » که ابتدا به صورت سخنرانی در دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد ارائه شد و سپس در فصلنامه مطالعات تاریخی به چاپ رسید(این مقاله در کتابشناسی اصیلی دیده نمی‌شود).بدین ترتیب حائری نشان داد که درصدد است بر این موضوع به عنوان نظریه‌ اساسی خود در حوزه مطالعات تاریخی تأکید و تمرکز کند.

   کتاب دیگر حائری نیز با موضوع ورویه تمدن بورژوازی غرب پیوند داشت تاریخ جنبش‌ها و تکاپوهای فراماسونگری در کشورهای اسلامی از بعدی دیگر به تمدن بورژوازی غرب توجه کرده بود.در حقیقت، در این کتاب رویه استعماری تمدن بورژوازی غرب و بازوی آن یعنی تشکیلات فراماسونگری هدف قرار گرفته و واکنش متفکران کشورهای اسلامی به این پدیده مورد بحث قرار گرفته است.

 ایران و جهان اسلام ، مجموعه مقالاتی است که حائری در مجلات مختلف علمی به چاپ رسانده بود و دربردارنده مقالاتی است که هریک دارای موضوعی بدیع و با اهمیت است.همگامی ایران و لیبی بر ضد امپریالیسم(دو سند تاریخی)هم در سال 1360 توسط انتشارات آمون مشهد به چاپ رسیده بود.آزادی‌های سیاسی و اجتماعی از دیدگاه اندیشه گران، گذری بر نوشته‌های پارسی در دو سده واپسین نیز پس از درگذشت او در سال 1374 از سوی انتشارات جهاد دانشگاهی د انشگاه فردوسی مشهد انتشار یافت.

   پس از آنکه حائری برای درمان بیماری خود به اتریش رفت، از خانواده‌اش خواست خاطراتی را که طی 26 سال به صورت روزانه و مستمر نوشته بود برایش بفرستند تا متفاوت ترین اثر زندگی خود را پدیدآورد.بر اساس همان خاطرات او زندگینامه‌خود نوشت خود را که نام رمان بر آن نهاده بود به رشته نگارش در آورد.آنچه گذشت : نقشی از نیم قرن تکاپو نه تنها نسبت به دیگر آثار حائری متفاوت است بلکه نسبت به دیگر زندگینامه‌ها نیز تفاوت‌هایی اساسی داد.

   حائری در نگارش زندگینامه خود، با پرداختی صریح و جرأت‌ورزانه، خویشتن را مورد  تحلیل و بررسی روان‌شناختی و روان‌کاوانه قرار داده است.صراحت و پرده گشایی این درون‌بینی که به خانواده، اقوام و دیگران نیز  تسری می‌یابد، در میان خاطره نویسان و زندگینامه نویسان کم نظیر و احتمالا بی‌نظیر است و تنها شاید بتوان در میان نویسندگان آثار ادبی که با دور شدن از اول شخص، قدرت جولان ضمیرناخودآگاه خویش را می‌یابند، مانندی برای آن یافت.او با مراجعه به یادداشت‌های هردوره از زندگی و یا خاطرات غیر مکتوب خود، بی پالایشی متناسب با زمان و بی ملاحظات معمول تعاملی، ادراکی حضوری نسبت به مقطعی از زندگی شخصی، خانوادگی، معیشتی، اجتماعی، سیاسی و مذهبی خود و مردم کشورش را در اختیار خواننده قرار می‌دهد.جلوه این خودکاوی‌ها نسبت به خود و دیگران گاهی خشن و بی‌رحم است؛ به استثنای مواردی مانند  پنهان سازی نام‌ها، حائری حذف، آرایش، ویرایش و تراش دادن حقیقت‌های تلخ زندگی خویش را که نقد حالی است فرافکنانه از سرگذشت بسیاری از افراد جامعه، روا ندانسته است و ادراک لحظه‌ای و عینی خویش از مسائل رافدای تفسیر بروز و پس رویدادی آن حوادث نکرده است(جلالی102-101).

2)مقالات:

 حائری از 14 سالگی قلم به‌دست داشت و در روزنامه‌ها و مجلات زادگاهش قم مقاله می‌نوشت.او بیش از 60 مقاله به زبان فارسی و انگلیسی در مجلات علمی، دانشنامه‌ها و مجموعه مقالات سمینارهای علمی مختلف به چاپ رساند(برای فهرستی کامل نک: اصیلی508-503).درهر یک از این مقالات نکته‌ای بدیع و تأمل برانگیز تاریخی مطرح شده است.از مقاله «آیا خواجه نصیرالدین طوسی در یورش مغولان به بغداد نقشی بر عهده داشته است؟» که در حقیقت ترجمه رساله کارشناسی ارشد او در دانشگاه مک‌گیل کاناداست و به نقد و رد یک تصور افواهی و نادرست تاریخی می‌پردازد، تا مقاله «دیباچه‌ای بر پیشینه تاریخی جنبش های پان‌اسلامیسم» که به بررسی موضوع همسازگری در جهان اسلام توجه دارد، مخاطب تاریخی با مقالاتی روبه روست که نادیده گرفتن هیچیک از منظومه تاریخی و فکری حائری امکان‌پذیر نیست.پرداختن به مسائل و موضوعات فکری و اندیشه محور و همچنین بررسی موضوعات مرتبط با دورویه تمدن بورژوازی غرب و مسائل مربوط به جهان اسلام و روابط و مناسبات فکری و تاریخی شرق و غرب وجه مشترک همه این مقالات و نوشته‌هاست.این مقالات که از ترجمه مقالات مرخان غربی آغاز می‌شود و به نظریه پردازی می‌رسد نشان دهنده سیر پیشرفت فکری، علمی و حتی زبانی و بیانی حائری است.

ج)روش و بینش  تاریخنگاری

   حائری به سبب شرکت در کنفرانس‌ها و گردهمایی‌های متعدد دریافته بود که به شیعه‌شناسی و ایران‌شناسی کمتر توجه شده است.با توجه به تسلطی که برزبان‌های عربی و انگلیسی داشت مصمم شد به پژوهش در این عرصه بپردازد و بیش‌تر پژوهش‌های خود را بر این موضوعات متمرکز کرد.

  حائری نقش علما را در انقلاب مشروطه و تاریخ معاصر ایران بسیار اثربخش و مهم می‌داند و تا حد زیادی نیز پیروزی انقلاب  مشروطه و برچیده شدن بساط رِژیم استبدادی را ناشی از حضور قاطع علما و پیگیری های مستمر آنان می‌شمارد.به باور وی جوامع اسلامی خصوصاً از سده نوزدهم میلادی به بعد نه تنها از نوآوری‌ها استقبال نکردند، بلکه ٱن را پدیده‌ای بد و زشت دانستند و در نتیجه دچار شکست شدند.در نتیجه همین عقب ماندگی و رکود، افرادی راهی غرب شده و در فرآیند جستجوی علوم غربی، با غربی مواجه می‌شوند که نه تنها به آسانی دانش خود را در اختیار آنان قرار نمی‌دهد، بلکه می‌کوشد آنها را تحت نفوذ آداب و رسوم خود قرار دهد(حائری، نخستین رویاروییها، 39).نتیجه این فرآیند غربزدگی و نهایتاً ازخود بیگانگی جوامع اسلامی‌است.چنین رویکردی به غرب سنخیتی با فرهنگ ایرانی و اسلامی نداشته و باید مورد تأمل عالمانه قرار گیرد.

   در عرصه تاریخنگاری، حوزه مطالعاتی حائری جهان اسلام بود.او خود بارها براین نکته تأکید می‌ورزید که او به جهان اسلام و مسائل آن توجه دارد.او رویدادنگاری و شرح حال نویسی را در خدمت شناخت اندیشه قرار داده بود و هیچیک از پِژوهش‌های او از سرشت اندیشه شناسانه جدایی ندارد.این نکته در کانون روش شناسی پژوهش تاریخی حائری قرار دارد.

   حائری مورخی نظریه پرداز بود.او بدون آنکه به روش جامعه شناسان از نظریات دیگر متفکران به عنوان الگویی برای بررسی‌های تاریخی استفاده کند، خود در چارچوب منطق پژوهش تاریخی نظریه پردازی می‌کند ودر هیچ عرصه‌ای بدون رویکرد نظریه پردازانه گام نمی‌گذارد.در متن و بطن غالب پژوهش‌های تاریخی او، از بررسی میزان نقش خواجه نصیر‌الدین طوسی در سقوط بغداد گرفته تا نقش علمای شیعه در جنبش مشروطیت و رویارویی متفکران مسلمان با دو رویه تمدن بورژوازی غرب؛ همسازگری و ناهمسازگری در جهان اسلام، جهان اسلام و موضوع فراماسونگری و مفهوم آزادی نزد این متفکران، در هیأت یک نظریه پرداز به میدان می‌آید و به رویدادنگاری و شرح حال نویسی صرف بسنده نمی‌کند.

   حائری مورخی روشمند بود.سال‌ها تحصیل و تدریس در غرب، طرح سخن در کنفرانس‌های جهانی و نشست و برخاست با پژوهشگران طراز اول غرب او را به‌درستی با شیوه‌ای پژوهش تاریخی آشنا کرده‌ بود.او این شیوه‌ها را می‌دانست، در پژوهش‌های خود بکار می‌بست و سخاوتمندانه به ‌شاگردان خویش می‌آموخت.

   حائری با فرهنگ غنی اسلامی و منابع تاریخی آشنایی شگرفی داشت.منابع پژوهش او غالباً منابع کمیاب و نسخه‌های دستنوشته‌ای بود که با تلاش فراوان از کتابخانه های مختلف گردآورده بود و بر اساس آن منابع  نظریات خود را به شیوه‌ای کاملاً مستند بیان می‌کرد.در این میان، این منابع غنی به محک نقد و تحلیل محک می‌خورد و تاریخنگاری او از سطح نقلی فاصله می‌گرفت و تحلیلی و انتقادی می‌شد.

  منصور صفت‌گل ویژگی‌های تاریخنگاری حائری را چنین معرفی می‌کند: تأکید بر تاریخنگاری همه سویه؛ طرح الگوی روش و بینش شناسی دورویه تمدن بورژوازی غرب؛ شرح حال نویسی علمای شیعه و متفکران ایران معاصر؛ تاریخنگاری فرهنگی و اندیشه‌ای و تمرکز بر پژوهش‌های مربوط به جهان ایرانی و جهان شیعی با تأکید بر علمای شیعه(صفت‌گل، 155).

   آزادی عمل مورخان در پژوهش تاریخی و ارائه یافته‌های پژوهشی به صورتی آزادانه از اصول علمی مورد تأکید حائری بود.او با وجود تمام مضایق و محدودیت‌هایی که تحقق این اصل را دشوار می‌ساخت، کوشید به آن وفادار باشد در همه حال آن را بکار بندد(همو، 165).او بارها در کلاس‌های درس و در گفتگوهای علمی بر این نکته تأکید داشت که مورخ باید حقیقت را بگوید و بیان حقیقت را در پای هیچ مصلحتی قربانی نکند.حائری در حقیقت آزادی بیان و قلم را شالوده تمام آزادی‌ها می‌دانست(نظری هاشمی،220).

د)حائری و زبان و ادب فارسی

   حائری تنها یک پژوهشگر و نویسنده مقالات پژوهشی تاریخی نبود.او نخستین دوران نویسندگیش را با فعالیت ادبی آغاز کرد، داستان و رمان تاریخی نوشت، شعر طنز سرود و حتی در دانشگاه زبان فارسی درس داد.در دوره‌های بعد نیز با نوشتن یک رمان دلبستگی خود به نویسندگی را دنبال کرد.

   گذشته از این موارد، حائری از زبان صرفا به عنوان ابزاری برای بیان دستاوردهای علمی خود سود نمی‌برد و خود زبان نیز برای او اهمیت داشت.او به حفظ زبان فارسی بسیار اهمیت می‌داد و آن را به شاگردان و دانشجویان خود توصیه می‌کرد.در حد امکان، از بکار گیری واژه‌های بیگانه پرهیز داشت و می‌کوشید از واژه‌های زیبا و شیوای فارسی بهره‌گیرد.

   نگارنده در مقاله‌ای دیگر دراین زمینه قلمفرسایی کرده است و مختصرا اضافه می‌کند که سیر تکامل فارسی نویسی حائری را باید در سه دوره متفاوت آغازین، میانی و پایانی دوران نویسندگی او بررسی کرد.در هر یک از این ادوار نثر او به تعادل و تکامل نزدیک‌تر می‌شود.نثر حائری نثری متشخص و متمایز است.فارسی نویسی، باستانگرایی و وتاژه‌سازی به عنوان سه ویژگی زبان و بیان او در هر دوره از فعالیت علمیش صیقل می‌خورد و پالایش می‌شود.از آنجا که حائری در نوشتن هر جمله دقتی وسواس گونه داشت

و زمان زیادی را صرف نوشتن می‌کرد، در آثارش به ندرت جمله‌ای را می‌توان یافت که ساختاری استوتر و معنایی دقیق، روشن و زودیاب نداشته باشد.این شیوه بیان به آثار او رنگی ادیبانه بخشیده است.تازگی، طراوت و اثر بخشی آثار او چنان است که مورد توجه شمار زیادی از مخاطبان به‌ویژه دانشجویان او قرار رفتهو بر آنان اثر نهاده است.(فرهانی منفرد،175).  

ه) اخلاق معلمی:

   در عرصه تدریس، حائری معلمی توانا بود.دانش ژرف او در زمینه تاریخ تنها ویژگی علمی و تنها دلیل دلبستگی دانشجویان به او نبود.در کلاس او سخنوری توانا بود که آموزه‌های علمی را با گفتار طنزآمیز خویش همراه می‌کرد.به دانشجویان ارج و قدر می‌بخشید و از خوارداشت آنان پرهیز داشت.در بیرون کلاس نیز او دوستی و همراه شاگردانش بود و با منشی صمیمانه و بزرگوارانه با آنان پیوند داشت و آنان را در پیمودن مسیر دانش اندوزی یاری می‌کرد.

کتابشناسی:

   حائری، عبدالهادی، آنچه گذشت: نقشی از نیم قرن تکاپو، تهران، معین،1372؛اصیلی، سوسن،«کتابشناسی دکتر عبدالهادی حائری»، 508-503 در خودآگاهی و تاریخ‌پژوهی، یاد‌نامه استاد عبدالهادی حائری، به کوشش شهرام یوسفی‌فر، انتشارات دانشگاه تهران و موسسه توسعه دانش و پژوهش ایران، تهران 1380.جلالی، محمد رضا، «نگاهی رون‌شناختی به شخصیت دکتر حائری»، خودآگاهی و تاریخ‌پژوهی، 129-101؛صفت‌گل، منصور، «دکتر حائری و تاریخنگاری فرهنگی؛ بینش و روش در تاریخنگاری پیش از قاجار»، خودآگاهی و تاریخ‌پژوهی، 171-153؛فرهانی منفرد، مهدی،«دکتر حائری و زبان و ادب فارسی»، خودآگاهی و تاریخ‌پژوهی، 179-171؛ نظری هاشمی، محمد، «مفهوم آزادی در آثار دکتر حائری»، خودآگاهی و تاریخ‌پژوهی، 223-213.

 

جمعه ۲۲ تير ۱۳۸۶ ساعت ۲۳:۵۲