منشآت و مکاتیب در میان منابع آگاهی تاریخی جایگاهی ویژه دارد. نامه‌های دیوانی، سلطانی و اخوانی که در گذشته به‌‌دست منشیان و دبیران چیره دست نوشته می‌شد یکی از سرچشمه‌هایی است که می‌توان با استناد بدان نامه‌ها بسیاری از ضعف‌ها و کمبودهای منابع تاریخی را مرتفع کرد. تفاوت این منشآت با اسناد دراین نکته است که ما به اسناد به صورت مستقیم دسترسی داریم، درحالی که این نامه‌ها از همان مسیری گذشته و به‌ ما رسیده است که کتاب‌ها عموماً طی می‌کنند.

   دربارهٔ شیوهٔ گردآوری منشآت رسم این بوده است که مؤلفان خود برای حفظ نمونه‌هایی از کارشان و فراهم آوردن الگویی برای کاتبان و منشیان، در سنین پختگی نمونه‌هایی از  مکاتیب و منشآت خود را در مجموعه‌ای تدوین می‌کردند و نامی‌ بر آن می‌نهادند. گاهی نیز شاگردان و دوستان منشی بدین کار همت می‌گمارده‌اند. این مجموعه‌ها همانند کتب و نسخ دیگر استنساخ می‌شد و در دسترس نسل‌های بعد قرار می‌گرفت. به همین سبب است که میان این آثار و اسناد آرشیوی تفاوت بسیاری وجود دارد. دکتر منصور صفت‌گل  این نامه‌ها را مکتوبات تاریخی غیر آرشیوی نام نهاده است.

    پژوهشی دربارهٔ مکتوبات تاریخی فارسی ایران و ماوراءالنهر(صفویان، اوزبکان و امارت بخارا) همراه با گزیدهٔ مکتوبات اثری است که اخیراً توسط دکتر منصور صفت گل با همکاری دکتر نوبواکی کندو تألیف شده و توسط مؤسسهٔ مطالعات زبان‌ها و فرهنگ‌های آسیا و آفریقا وابسته به دانشگاه مطالعات خارجی توکیو به‌چاپ رسیده است.

    بنا برمقدمهٔ کتاب، بر اساس قراردادی میان کتابخانهٔ شرقی توکیو و مؤسسهٔ شرق شناسی سنت پترزبورگ، میکروفیلم مجموعه‌ای از نسخ خطی آن مؤسسه، بالغ بر صد نسخه، به توکیو منتقل شد. مؤلف کتاب از میان آن میکروفیلم‌ها سه مجموعه را انتخاب کرده و بر اساس آن‌ها پژوهش خود را سامان بخشیده‌است: مجموعهٔ اوزبکان، مجموعهٔ ‌صفوی و مجموعهٔ مکتوبات امیر بخارا. اواخر قرن نهم تا اوایل قرن سیزدهم هجری قمری مخدودهٔ زمانی این مجموعه‌هاست.

    کتاب تنها چاپ گزیده‌ای از اسناد نیست و مؤلفان کوشیده‌اند کار خود را با پژوهش و مطالعات سندکاوانه همراه کنند. در بخش یکم کتاب، طی سه فصل هر سه مجموعه معرفی شده، مورد بررسی توصیفی قرار گرفته و فهرستشان به‌صورت مجدول ارائه شده است. بخش دوم کتاب در دو فصل به بررسی‌های عمومی دربارهٔ مکتوبات تاریخی غیر آرشیوی و بررسی انواع مکتوبات پرداخته است. در بخش سوم کتاب گزیده‌ای از مکاتیب سه مجموعه در سه بخش آمده است.

 مؤلف در مقدمه به وجوه اهمیت و ارزش مجموعه‌های مورد بررسی اشاره کرده است. محتوای مکتوبات مندرج در آنها، حاوی آگاهی‌هایی ارزنده دربارهٔ زوایای گوناگون تاریخ تمدنی ایران و ماوراءالنهر است. افزون بر آن، به یاری این مکتوبات می‌توان، سلسله مراتب دیوانسالاری ایرانی را بررسی کرد و با عناوین و القاب مورد استفاده و مخصوصاً کارکرد هر منصب آشنایی یافت. بر اساس مناصب موجود و معرفی شده در این مکتوبات حتی می‌توان تغییرات و تحولات ساختار دیوانی در دوره‌های مختلف را بررسی کرد.

   درمعرفی مجموعه ها نیز چند جمله‌ای یاید نوشت: نخستین مجموعه مربوط است به مکتوبات اواخر عهد تیموری و خانات آسیای مرکزی. مکتوباتی از عهد سلطان حسین میرزا بایقرا و خوانینی است که پس از چیرگی اوزبکان بر ماوراءالنهر در بخارا و سمرقند فرمان راندند. مجموعهٔ دوم مکتوبات بهرام میرزا صفوی است و ابراهیم خان ذوالقدر است.  این مجموعه را منشی ناشناسی به خط تعلیق نوشته و در بردارندهٔ مکتوبات و مکاتبات بهرام میرزا برادر شاه طهماسب صفوی است. مجموعهٔ سوم مکتوبات امیر بخارا در دورهٔ امیر شامراد و امیر حیدر است  و از خلال نامه‌های آن می‌توان شرایط ماوراءالنهر در نیمهٔ اول قرن سیزدهم هجری را بررسی کرد.

   مجموعهٔ نخست برایم جالب توجه‌تر بود. به‌ویژه آنکه در فهرست آن مکتوبی بود با عنوان« فرمان برای خواجه قوام الدین نظام‌الملک مشرف دیوان اعلی که از این پس در سلک امراء نامدارترک منتظم در دیوان امارت مهر زند.» می‌دانیم که خواجه قوام‌الدین نظام‌الملک وزیری ایرانی بود که با جناح امرای ترک به سرکردگی امیر نظام‌الدین علیشیر نوایی درگیری جدی داشت و سرانجام نیز جان خود را بر سر این کار نهاد. اینکه سلطان هرات، به او اجازه داده است که در سلک امرای ترک در دیوان امارت مهر زند، می‌تواند نوعی حمایت از او در برابر امیران ترک بشمار آید. متأسفانه در گزیدهٔ منشآت مجموعهٔ نخست این فرمان آورده نشده است و امیدوارم دوست ارجمندم دکتر صفت‌گل تصویری از آن مکتوب را در اختیار داشته باشد و بتوان بر اساس آن به آگاهی‌هایی در بارهٔ رویارویی این وزیر ایرانی با امرای ترک در دوران سلطان حسین میرزا بایقرا دست یافت.      

 

پنجشنبه ۵ مهر ۱۳۸۶ ساعت ۰:۰۱