زمانی درصدد بودم رسالهٔ دکترای خود را درباب نقطویان بنویسم. کار را با مطالعات اولیه و رایزنی‌ها و رایجویی‌های مقدماتی آغاز کردم. در میان آن جستجوها، یکی رفتن به مشهد مقدس و رسیدن به خدمت استاد فاضل احمد گلچین معانی بود(روانش شاد و روح پر فتوحش قرین رحمت حق باد). به پایمردی استاد عزیزم دکتر محمد جعفر یاحقی وقتی برای ملاقات از ایشان گرفتم و در ملازمت جناب آقای دکتر یاحقی به منزل ایشان رفتم. استاد سخت بیمار بود و توان سخن گفتن نداشت. از او پرسیدم که نمی‌دانم بعد از رسالهٔ دکتر صادق کیا دربارهٔ پسیخانیان، می‌توان چیز تازه‌ای دربارهٔ این فرقه یافت و حرف تازه‌ای زد یا نه؟ پاسخ استاد این بود که من نمی‌توانم به تو نشانی کتاب و نسخهٔ خاصی را بدهم، ولی همین‌قدر می‌توانم بگویم که کار را شروع کن و در میان فهرست‌ها و تذکره‌ها آنقدر خواهی یافت که تصورش را نمی‌کنی. این سخن استاد برایم هم کلید بود و هم گنج و به پشتوانه و اعتماد آن برای انجام پژوهش مصمم شدم.

   همچنین نامه‌ای نوشتم به استاد گرانقدر و دانشمندم جناب آقای ذکاوتی قراگزلو و از ایشان نیز مدد و راهنمایی خواستم. پاسخ ایشان نیز امیدوار کننده و راهگشا بود. از سر لطف و کرامت استادی درجواب نامه‌ام مرقومه‌ای فرستادند و در آن تأکید کردند که این موضوع هنوز برای پژوهش ظرفیت بسیاری دارد و تنها برای هریک از دو رسالهٔ محمود پسیخانی که در کتابخانهٔ ملی ملک نگهداری می‌شود(رسالهٔ میزان و رسالهٔ مفاتیح‌القلوب) می‌توان یک رسالهٔ دکتری نوشت و این سخن نیز بسیار امیدوارم کرد.

    بگذریم از‌ اینکه اجازه نیافتم آن پژوهش را سامان دهم و به‌پایان برم و پس از ماهها تلاش مشتاقانه کارم را متوقف کردم، ولی به‌هر حال در همان ماه‌ها به‌خوبی دریافتم که در مورد آن فرقه، رسائل و معتقداتش و تکاپوهای فکری و سیاسی پیروانش در ایران و شبه قارهٔ هند می‌توان رساله‌ها نوشت و هنوز کاری انجام نشده است. همچنین به‌آگاهی‌هایی دست یافتم که امیدوارم بتوانم بخشی از آن یافته‌ها را به مرور زمان بنویسم، هر چند دیگر  انگیزهٔ شروع دوبارهٔ آن کار را درخود نمی‌بینم.

   در کتابخانهٔ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران میکروفیلم نسخه‌ای با شمارهٔ 2930 وجود دارد که استاد شادروان مجتبی مینوی آن را از یکی از کتابخانه‌ای ترکیه برای دانشگاه  تهران تهیه کرده و به‌آن مرکز تقدیم داشته‌اند. نام کتاب «رشح البیان و شرح التبیان»اثرمحمود پسیخانی‌گیلانی‌است. ایشان نسخه را «نسخهٔ نفیس و بی‌نظیر» دانسته‌اند و دربارهٔ آن نوشته‌ ‌اند:

رشح‌البیان و شرح‌التبیان تألیف محود پسیخانی؛ نسخهٔ حاضر در سنهٔ 1058 در عقائد نقطویه به‌خط یکی از پیروان این فرقه نوشته شده. این فرقه تا زمان صفویه وجود داشته و به‌طوریکه در عالم آرای عباسی می‌نویسد، شاه عباس کبیر حین سفر مشهد در شهر کاشان پیشوای این فرقه را هلاک ساخت به‌دست خود. کتب و رسائل معتقدات این‌قوم به‌کلی معدوم و نابود شده و هیچ در دست نیست و نسخهٔ حاضر که حاوی کلیهٔ اصول و عقاید نقطویون است با اسلوب خاص تألیف [شده] و منبع ذی‌قیمت و مهمی است برای تحقیق و کشف معتقدات آنها.

   کتاب 279 صفحه و چهار هزار و صد و شصت سطر است و 69 بیان؛ کاتب و محرر نسخه، خواجه نجیب عجمی ثروی ابن میرزا خان رستمداری صالحانی المسکن[است].

   نام کتاب را اینجانب به‌پیروی از صاحب اولیهٔ آن که در پشت جلد و صفحهٔ اول است «رشح‌البیان و شرح التبیان» ثبت کردم، ولی در دیباچه که دقت شود، اگر از سهل‌انگاری در نقطه گذاری کاتب نباشد «رسخ البیان و فتح التبیان» خوانده می‌شود و این نام با معتقدات این‌فرقه و مطالب کتاب بی‌مناسبت نمی‌باشد».

ایشان فهرستی نیز برای معرفی مطالب نسخه تهیه کرده و در آغاز نسخه قرار داده‌اند که برای بررسی و کاوش در نسخه  سودمند است.

   این تنها یکی از رسائل محمود پسیخانی گیلانی است. همانگونه که به نقل از مکتوب استاد ذکاوتی اشاره‌ شد، دو رسالهٔ دیگر نیز در کتابخانهٔ‌ ملی ملک موجود است و البته این همهٔ رسائل نیست. رسائل دیگری نیز شناخته آمده است که به یاری خدا در یادداشتی دیگر بدان رسائل خواهم پرداخت.

 

 

 

 

 

 

جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶ ساعت ۱۵:۵۰