<p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span dir="rtl"></span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""><span dir="rtl"></span> </span><span dir="ltr" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""><p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span dir="rtl"></span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""><span dir="rtl"></span> دانش تاریخ در ایران، دانش مهجوری است. نگفتم مظلوم برای اینکه تصور نشود بزرگنمایی میکنم و شعار میدهم. در طول سدههای متمادی، این دانش زیر سیطره و نفوذ معارف گوناگون قرار داشته است. در ابتدا، حدیث، کلام و در یک سخن معارف دینی بر آن سایه انداخته بودند و به همین سبب تاریخ شاخهای از علوم دینی شمرده میشد. در میان همان معارف دینی نیز تاریخ به حدیث و روایت نزدیکتر شمرده میشد تا تفسیر و کلام و حکمت و در طبقه بندی معارف بشری در میان معارف نقلی جای داده میشد. در قرون بعد و از روزگار پا گرفتن فارسی دری، سکهی تاریخ در این سرزمین روی دیگری یافت و آن ادبیات بود. این دو معرفت اگر چه با هم به دنیا نیامدند، ولی چنان به هم چسبیده بودند که همواره تصور میشد جدایی آنان به مرگ یکی از آنان یا هردو منجر خواهد شد. البته همیشه ادبیات بر تاریخ مقدم بود و ارج و اهمیت بیشتری داشت. از سویی ادیب ـ مورخان تاریخ ایران تاریخ را چون برادر خواندهای به همراه میکشیدند و از سوی دیگر محدثان و عالمان علوم دینی تاریخ را بهمعنی تاریخ اسلام تلقی میکردند و آن را هم بخشی از مایملک معرفتی خود به شمار میآوردند. چنین بود که تاریخ در محاق معارف دیگر که متأ سفانه بعد درونی یا اشراقی و نقلی و تعبدی بودن بخشی از آنان بود قرار گرفت و نتوانست به عنوان دانشی مستقل همزمان با پیشرفتهای این دانش در غرب رشد کند و در ابعاد مختلف به پرسشهای گوناگونی که با آن روبهروست پاسخهای شایسته دهد و در جایگاه مناسب خود قرار گیرد. در این فرایند، یکی از ضعفهای دانش تاریخ که امروزه خود را بیشتر و بهتر نشان میدهد بیبهره ماندن از تأملات نظری در زمینههایی است که به این تأملات نیازمند است. تاریخنگاری یکی از آن زمینههاست و مورخان ایران در این زمینه خود را چندان درگیر مباحث نظری و نظریه پردازانه نکردهاند.<p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">تاریخنگاری چیست؟ اگر چه مورخان ایران تعاریف مختلفی از آن به دست دادهاند، شاید مناسب ترین و نزدیکترین تعریف به معرفت تاریخی در میان تعاریف مورخان ایرانی، تعریف دکتر هاشم آقاجری باشد: انعکاس زبانی ادراکات تاریخی. در اثر دکتر هادی عالم زاده و دکتر صادق سجادی نیز این تعریف دربارهی تاریخنگاری ارائه شده است: توصیف مکتوب احوال و اعمال انسان را به هر روش و مبتنی بر هر مکتب و رعایت شیوهی تنظیم و تدوین، میتوان تاریخنگاری خواند که در معنای خاص ثبت وقایع و احوال سیاسی و اجتماعی هر قوم یا جامعهی جهانی اطلاق میشود.(عالم زاده، </span><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"; mso-bidi-language: FA">۱۳۷۹</span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">، </span><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"; mso-bidi-language: FA">۱۱).</span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""><p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""> هر دو تعریف بر نکتهای اساسی تأکید دارند: تجلی بیرونی(زبانی یا مکتوب). اما تجلی بیرونی چه چیزی؟ در این بخش دوم دو تعریف با یکدیگر همنظر نیستند؛ یکی بر انعکاس ادراکات تاریخی تأکید میکند و دیگری بر انعکاس روشمند رخدادهای گذشته. یکی بر معرفت تأکید دارد و دیگری بر روشمندی و البتههر دو نکته مهم است. نکتهای اساسی در هر دو تعریف است اگر چه یکی بر ویژگیشکلی(روش) و دیگری بر ویژگی محتوایی تاریخنگاری تأکید دارد، ولی موضوع اساسی در هر دو یکی است. ادراک تاریخی هم تجلی شکلی و روشی دارد و هم نمود محتوایی. شاید بتوان تعبیری را بهکار گرفت که هم شکل و هم محتوا را پوشش دهد. هر چند هر یک از تعاریف دوگانهی یاد شده با کمی توسع میتواند هر دو حوزه را پوشش دهد.<p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""> تجلی زبانی یا مکتوب رخدادهای گذشته، بهصورتی که در بردارندهي ذهنیت و ادراک تاریخی باشد تاریخنگاری نامیده میشود. این ذهنیت تاریخی هم میتواند در شکل نمود داشته باشد و هم در محتوا. مورخی که تاریخ را بر اساس روش سالشمارانه تنظیم و تدوین میکند، هر چند به کاری شکلی میپردازد، ولی این ویژگی شکلی اثر او نشان دهندهی ادراک تاریخی او نیز هست و این ویژگی شکلی در خاک معرفت تاریخی ریشه دارد. بنابر این وجه لاینفک آثاری که درحوزهی تاریخنگاری قرار میگیرند بهره مند بودن از همین ذهنیت تاریخی است.<p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""> شنیدهام که برخی استادان رشتهی تاریخ از منابع تاریخنگاری سخن میرانند. منابع تاریخنگاری واجد معنای خاصی است که باید روشن شود. در یک نگاه وسیع میتوان از همهی آثاری که داری ذهنیت تاریخی است، به عنوان منابع تاریخنگاری نام برد. چون موضوع تاریخنگاری آثاری است که بهشکلی همان ذهنیت تاریخی را داشته باشد(هر چند بسیار رقیق، مختصر و محدود). در معنای بسیار خاص و اصطلاحی منابع تاریخنگاری را باید منابعی دانست که موضوع آن منابع اختصاصاً تاریخنگاری است. کتاب سخاوی با عنوان <em><span style="FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">الاعلان باالتوبیخ </span></em>یکی از همین منابع بهشمار میآید چرا که موضوع آن تاریخنگاری است. بنابر این اثری مانند <em><span style="FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">تاریخ بیهقی</span></em> نیز که واجد تأملاتی در موضوع تاریخنگاری است، در شمار منابع تاریخنگاری قرار میگیرد.<p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""> رخدادهای گذشته در آثار پرشماری انعکاس یافته است؛ آیا همهی آن آثار را باید منبع تاریخنگاری دانست؟ بهتر است تفکیک و تمایزی میان گونههای مختلف این آثار قائل شویم آنها را در چند دسته بررسی کنیم:<p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"; mso-bidi-language: FA">۱) </span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">منابع اطلاع تاریخی<p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"; mso-bidi-language: FA">۲) </span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">منابع تاریخی<p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"; mso-bidi-language: FA">۳) </span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">منابع تاریخنگاری<p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""> منابع اطلاع تاریخی، به هر گونه اثر یا خبری گفته میشود که بتوان از آن برای آگاهی از گذشتهی انسان و جوامع انسانی استفاده کرد. آثار باستانشناختی شواهدمردمشناسانه، آثار معماری و همچنین کتب و نوشتههایی که با موضوع جغرافیا، ادبیات، کلام، فقه، فلسفه و دیگر معارف بشری پدید آمده و میتوان از آن آثار به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر ابعاد و زوایایی از گذشتهی انسان آگاهی یافت ار منابع اطلاع تاریخی مینامیم. برای مثال در یک اثر ادبی، دیوان شعر یک شاعر، موضوع کار او تاریخ نیست. همچنین او اثر خود را به قصد ثبت آگاهی تاریخی پدید نمیآورد(در غالب موارد)، ولی در گوشهها و پارههایی از اشعار او میتوان آگاهیهایی دربارهی زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم عصر او پی برد و آگاهی یافت. در این آثار نه موضوع تاریخ غلبهای دارد و نه آگاهی تاریخی نسبت به اطلاعات دیگری که در اثر آمده از نسبت کمی در خور نگرشی برخوردار است.<em><span style="FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""> شرح نهجالبلاغه</span></em>ی ابن ابیالحدید اگر چه آگاهی هاییهای تاریخی بسیاری را در خود دارد، ولی منبع اطلاع تاریخی بهشمار میآید.<p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""> منابع تاریخی منابعی است که در بارهی موضوع دیگری پدید میآیند، هدف از تولید آن آثار تولید اثر تاریخی نیست و در نهایت در شکل و محتوا، ذهنیت تاریخی در آن دیده نمیشود. اسناد و منشأت و مکاتبات تاریخی منبع تاریخی محسوب میشود، ولی منبع تاریخنگاری نیست. آثار دیگری که مواد خام تاریخ را درخود دارد، ولی در روش و محتوا دارای ذهنیت تاریخی نیست، منبع تاریخنگاری بهشمار نمیآید. <em><span style="FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">تذکرةالملوک </span></em>یک منبع تاریخی است و برای پژوهش در تاریخ اقتصادی عصر صفوی اهمیت تمام دارد، ولی یک منبع تاریخنگاری محسوب نمیشود. بر این اساس <em><span style="FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">من کتاب الخراج</span></em> قاضی ابو یوسف یعقوب بن ابراهیم(د.</span><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"; mso-bidi-language: FA">۱۸۲</span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">ه.ق.) را منبع تاریخی میدانم و نه منبع تاریخنگاری، مگر اینکه استدلال شود که در آن ذهنیت تاریخی(در شکل و محتوا) وجود دارد که در آن صورت به بررسی دقیقتر اثر نیاز میافتد. هر چند مولفان کتاب <em><span style="FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">تاریخنگاری در اسلام </span></em>خود اشاره کردهاند که: فواید تاریخی بسیار میتوان از آن برگرفت(همو،</span><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"; mso-bidi-language: FA">۱۳۷۹</span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">، </span><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"; mso-bidi-language: FA">۱۱۴). </span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">شک دارم که آیا ثار ملل و نحل و فرق و مذاهب یعنی کتبی چون <em><span style="FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">اصول النحل</span></em> عبدالله بن محمد الناشی الاکبر(د. حدود </span><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"; mso-bidi-language: FA">۳۰۰</span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">ه.ق.)، <em><span style="FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">فرق الشیعه </span></em>ابو محمد حسن بن موسی نوبختی(د. حدود </span><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"; mso-bidi-language: FA">۳۰۰</span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">ه.ق.)، <em><span style="FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین</span></em> ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری(د. </span><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"; mso-bidi-language: FA">۳۲۴</span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">ه. ق.) را میتوان منابع تاریخنگاری دانست و یا این آثار نیز منبع تاریخی بهشمار میآیند.<p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""> سومین دستهمنابع تاریخنگاری است. ویژگی بنیادی این آثار را باید بهرهمند بودن این آثار از ذهنیت تاریخی دانست. با تأمل در ویژگیهای مختلف این آثار میتوان به دنبال آن ذهنیت و ادراک تاریخی بود. شیوهی نامگذاری کتاب(اینکه واژهی تاریخ در عنون کتاب قید شده باشد یا خیر)؛ بررسی هدف نوشتن کتاب(اینکه کتاب به قصد تألیف یک کتاب تاریخی نوشته شده باشد یا خیر)؛ روش تنظیم و تبویب کتاب(اینکه مقولهی زمان، تقدم و تأخر زمانی و تقسیمات زمانی در تنظیم و تبویب کتاب در نظر گرفته شده با شد یا خیر)؛ محتوای کتاب(اینکه در میان مطالب کتاب ادراک تاریخی و معرفت تاریخی بر ادراکات دیگر و معارف دیگر از نظر کمی و کیفی غلبه دارد یا خیر) و در نهایت نسبت موضوع تاریخ و مضامین و مفاهیم دیگر(اینکه موضوع و مضمون تاریخ بر موضوعات و مفاهیم دیگر از نظر کیفی و کمی غلبه دارد یا خیر) از مسائلی است که بررسی آن میتواند روشن کند یک اثر در زمرهی منابع تاریخنگاری است یا خیر.<p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""> این ادراک و ذهنیت تاریخی البته در همهی منابع تاریخنگاری به یک اندازه وجود ندارد. و از جهت مشخص و واحدی هم برخوردار نیست. گاهی تنها بهصورت غیر مستقیم قابل مشاهده و درک است. مورخی همانند طبر و سترگ او<em><span style="FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""> تاریخالامم و الملوک</span></em> قطعاً در حوزهی بررسی ما یعنی در حوزه ي تاریخنگاری قرار دارد. او اگر چه نسبت بهآیندگان سنتی بهشمار میآید ولی در قیاس با گذشتگان سهمی چشمگیر در پیشرفت ادراک تاریخی ایفا کرده است. از نظر او عقل را در تاریخ راهی نیست و تنها راه تاریخ نقل است. عبارات او در انتهای مقدمهی کتابش در خور نقل است:<p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; MARGIN-RIGHT: 108pt; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">ولیعلم الناظر فیکتابنا هذا أنّ اعتمادی فی کلّ ما أحضرت ذکره فیه مما شرطت أنی راسمه فیه، إنما هو علی ما رویت من الاخبار التّی انا ذاکرها فیه، والآثار التّی أنا مسندها الی رواتها فیه، دون ما ادرک بحجج العقول، و استنبط بفکر النفوس، الاّ الیسیر القلیل منه، إذا کان العلم بما کان من اخبار الماضین، و هو کائن من انباء الحادثین، غیر واصل الی من لم یشاهدهم ولم یدرک زمانهم؛ الاّ بإخبار المخبرین و نقل الناقلین، دون الاستخراج بالعقول، و الاستنباط بفکر النفوس.(الطبری، </span><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"; mso-bidi-language: FA">۱۹۸۸</span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"">م.، </span><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif"; mso-bidi-language: FA">۱/۱۳)</span><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""><p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""> این نگاه طبری بخشی از ادراک مورخانهی اوست. او دربارهي تاریخ میاندیشد و دربارهی آنچه در این زمینه اهمیت دارد و باید بدان عمل کرد توضیح میدهد، هر چند تأملات او تا حدو د زیادی تحت تأثیر شخصیت او بهعنوان یک محدث قرار دارد. <p /></span></p><p dir="rtl" style="DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="AR-SA" style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""> امیدوارم این نوشته با نظرات مورخان و صاحبنظرانی که به این دانش علاقهمندند مواجه شود و بتوانم آن را با توجه به نظرات گوناگون گسترش و عمق بیشتری بخشم.<p /></span></p><p class="MsoNormal" style="MARGIN: 0cm 0cm 10pt; LINE-HEIGHT: 200%; TEXT-ALIGN: justify"><span style="FONT-SIZE: 14pt; LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: "Arial","sans-serif""><p> </p></span></p><p />
دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۶ ساعت ۱۲:۵۵
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .