از تاریخ سیستان، آنچه اکنون در اختیار ماست دو تاریخ است: نخست کتابی که نام تاریخ سیستان بر آن نهاده شده و نام مؤلف آن شناخته نیامده و در سال 1296 ه.ق. در پاورقی روزنامهی ایران به چاپ رسیده است. همین کتاب را استاد دانشمند محمد تقی ملکالشعراء بهار بر اساس نسخهای که پیش از سال 864 ه.ق. کتابت شده بود، در سال 1314 ه.ش. در تهران منتشر کرد. دو دیگر کتابی است که به نام احیاءالملوک اثر ملک شاه حسین بن ملک غیاثالدین محمد بن شاه محمود سیستانی که به اهتمام استاد منوچهر ستوده در سال 1344 ه.ش. در تهران به زیور طبع آراسته شده است.
از خلال این دو اثر اطلاع مییابیم که آثار دیگری نیز دربارهی سیستان و تاریخ و فرهنگ آن دیار تألیف شده، ولی به دست ما نرسیده است. از کتابهای موجود و مفقود در این زمینه میتوان فهرست زیر را به دست داد:
الف) اخبار سیستان (بر اساس مطلب مندرج در صفحهی 56تاریخ سیستان).
ب) تاریخ سیستان؛ این کتاب احتمالاً در زمانهایی مختلف و توسط سه نفر تألیف شده است. سه پارهی کتاب را به این صورت میتوان از هم باز شناخت:
بخش اول: تا سال 444 (از ابتدا تا ص. 347 کتاب)
بخش دوم: از سال 445 تا سال448 (ازص. 347 تا ص. 355 کتاب)
بخش سوم از سال 465 (نخستین تاریخ یاد شده در پارهی سوم) تا پایان کتاب که احتمالاً سال 725 ه.ق. است(به نوشتهی بهار در تاریخ سیستان، ص.20). آخرین تاریخ مصرح در این بخش سوم سال 688 ه.ق. است (تاریخ سیستان ص. 374)
ج) کتابی دربارهی وقایع ملوک سیستان که فردی به نام ابوعبدالله به زبان عربی به رشتهی تحریر درآورده است(ملک شاه حسین، ص.2). از زمان تألیف این کتاب هیچ نمیدانیم. دانسته نیست که این کتاب از دو اثر پیشین کهنتر است یا همزمان یا پس از آن کتابها به رشتهی تألیف درآمده است.
د) نسخهای از این کتاب که به دست فردی به نام ابو محمد از عربی به فارسی درآمده است. بنا بر سخنان ملک شاه حسین، تاریخ این ترجمه زمان حکومت شاه قطبالدین بن شاه علی(قطبالدین سوم ملقب به شمسالدین یا علاءالدین)(نک: باسورث، ص.403) است یعنی زمانی میان سالهای 822 تا 842 ه.ق..
ه) کتابی که توسط فردی به نام امیر محمد امیر مبارز دربارهي تاریخ سیستان نوشته شده است. این کتاب، وقایع تاریخی سیستان را تا دوران حکومت نظامالدین یحیی بن علی (حک: 885- 842) در بر داشته است. کتابی که ملک شاه حسین بخشی از فضائل سیستان را از آن نقل کرده است و دو نویسنده دارد: مولانا شمسالدین محمد موالی و محمود بن یوسف اصفهانی (ملک شاه حسین، ص.10). بهار احتمال میدهد که این کتاب همان کتاب تاریخ سیستان (تصحیح خود او) باشد و برای اثبات سخن خود قرائنی را بر میشمرد(تاریخ سیستان، ص.20-19)
ز) احیاءالملوک اثر ملک شاه حسین سیستانی که رخدادهای سیستان را تا سال 1027 ه.ق. در خود جای داده است.
از این فهرست موارد (ج) و (د) یک کتاب است به دو زبان فارسی و عربی و ممکن است با درست دانستن فرضیهي استاد بهار کتابهای شمارهی (ب) و (و) نیز یک کتاب باشد.
دربارهی این کتابها و مطالبی وجود دارد که ذیلاً بدان اشاره میکنم:
1) بهار در مقدمهی تاریخ سیستان (ص. 19) بدون هیچ مبنایی اشاره میکند که ترجمهی ابومحمد از تاریخ ابوعبدالله مبنای تحریر تاریخ امیر محمد امیر مبارز بوده است. مؤلف احیاء الملوک نیز از کتاب امیر محمد امیر مبارز(که جد مادری ملک شاه حسین بوده) استفاده نکرده است. او تنها اشاره دارد که بخشهایی از کتاب یاد شده را در ایام کودکی دیده، ولی تصریح دارد که "الحال این نسخه در میان نیست"(ملک شاه حسین، ص.2). استاد منوچهر ستوده این کتاب را یکی از مآخذ ملک شاه حسین میداند(همو، ص. هفده)، در حالی که با توجه به مطالبی که در بالا بدان اشاره شد، این مطلب نادرست است.
2) کتاب ابو عبدالله در چه تاریخی نوشته شده است و چه سالهایی از رخدادهای تاریخی سیستان را در بر دارد؟ ملک شاه حسین جایی از کتاب خود مینویسد: "چون بانی مبانی تاریخ سیستان تا زمان شاه علی در رقم آورده، تتمهی تاریخ ملوک عظام تا این تاریخ که سال هزار و بیست و هفت است" تحریر خواهد کرد(ملک شاه حسین، ص.124). میدانیم که ابو محمد، زمانی پس از سال 822ه.ق. و پیش از سال 842ه.ق. کتاب ابو عبدالله را از عربی به فارسی ترجمه کرده است. ملک شاه حسین میگوید مطالب خود را تا آن زمان از کتاب ابومحمد گرفته است. یا باید تاریخ تألیف کتاب اصلی و ترجمه شدن آن توسط ابومحمد را همزمان بدانیم و یا چنین تصور کنیم که ابومحمد، افزون بر ترجمهی کتاب عربی ابوعبدالله به فارسی، مطالب تاریخی را تا زمان خود به آن کتاب افزوده و فاصلهی زمانی میان تألیف کتاب و ترجمهي آن را پوشش داده است.
3) بهار مدعی است که ملک شاه حسین کتاب خود را از کتاب ابوعبدالله یا ابومحمد گرفته و آنان نیز کتابی قدیمتر را در دست داشتهاند و کتاب خود را براساس آن کتاب یعنی تاریخ سیستان بهوجود آوردهاند. نخستین نکته در نقد این سخن این است که چرا نمیتواند آن کتاب قدیمتر اخبار سیستان باشد که درتاریخ سیستان از آن برده شده است؟ افزون بر این، ستوده به درستی با مقایسهی احیاء الملوک و تاریخ سیستان نشان میدهد که ملک شاه حسین، خودتاریخ سیستان را در اختیار داشته و بهصورت مستقیم از آن استفاده کرده است(همو، ص. بیست و یک).
4) ملک شاه حسین از جایی که درباهی فضایل سیستان سخن میراند، از کتابی استفاده کرده است که توسط دو تن به نامهای مولانا شمسالدین محمد موالی و محمود بن یوسف اصفهانی نوشته شده است. بهار به درستی اشاره میکند که مطالب کتاب احیاءالملوک از اینجا (ملک شاه حسین، ص10 ) با مطالب تاریخ سیستان(از ص. 55 به بعد) مشترک است. بهار حد این اشتراک را تا صفحهی 42 سطر 7 میداند، ولی نمینویسد که این صفحه و سطر مربوط به کدام کتاب (تاریخ سیستان یا احیاءالملوک)است و به کدام نسخهی چاپی و یا خطی این کتابها مربوط میشود. هرچند این مشابهتها احتمالاً کمتر از آن حدودی است که بهار مینویسد، ولی بههر حال میتواند نشان دهد که ملک شاه حسین، تاریخ سیستان را در اختیار داشته و این کتاب یکی از مآخذ او بوده است. با این حال، هنوزداوری دربارهی این فرضیه که دو تنی که از آنان نام برده شد، مؤلفان واقعی تاریخ سیستانهستند دشوار بهنظر میرسد.
5) بهار در صفحهی20 مقدمه، کتاب احیاءالملوک را دنبالهی تاریخ امیرمحمد امیر مبارز میداند، در حالیکه چنین نیست و کتاب امیرمحمد امیر مبارز ازمیان رفته و به دست ملک شاه حسین نرسیده و مبنای کار او نبوده است. کار او دنبالهی تاریخ ابومحمد است و به نظر میرسد بهار بهسهو دو نام ابومحمد و امیرمحمد امیر مبارز را با هم خلط کرده باشد.
6) همانجا، بهار مرتکب سهو دیگری نیز شده است. او مینویسد: " به نظر میرسد که تاریخ احیاء الملوکدنبالهی تاریخی است که امیرمحمد مبارز در زمان نظامالدین یحیی نوشته و از عصر نظامالدین تا زمان قطبالدین علی که ابومحمد نامی تاریخ سیستان را از عربی به فارسی ترجمه کرده(885-842 ه.ق.)، بیش از چهل و سه سال نیست ..." روشن است که عصر قطبالدین بر عصر نظامالدین مقدم است و بهار در رعایت تقدم و تأخر تاریخی دچار سهو شده است. افزون بر این، باید توجه داشت که از دوران حکومت این دو تن بههم پیوسته است و 43 سال نه فاصلهی زمانی میان حکومت این دو، بلکه فاصلهی زمانی آغاز حکومت نظامالدین تا پایان آن است، مگر آنکه این دوران را فاصلهي زمانی پایان حکومت قطبالدین تا پایان حکومت نظامالدین در نظر بگیریم. طبیعی است که استدلال بر اساس این مقدمات آشفته و نامنظم نمیتواند نتایج قابل اعتمادی را در بر داشته باشد.
7) بهار مینویسد که مؤلف تاریخ سیستان از کتابی به نام بلدان و منافع آن یاد کرده است. استنباط من از عبارتی که در فقرهی بعد آن را نقل خواهم کرد، این است که در کتبی که دربارهي سرزمینهای مختلف و منافع آن سرزمینها نوشته شده نوشتهاند، چنین نوشته شده و نویسنده به نام کتاب خاصی اشاره نکرده است.
8) در تاریخ سیستان چنین میخوانیم: "اندر کتاب بلدان و منافع آن یاد کردهاند که از هر شهری چه خیزد، گفتهاند که از سیستان زرآبریز خیزد و ما را اصل آن معلوم نبود تا اکنون که بوالمؤید گوید" (تاریخ سیستان، ص.61). آیا میتوان از این عبارت چنین استنباط کرد که نویسندهی تاریخ سیستانهمزمان با ابوالمؤید بلخی میزیسته است؟ البته حتی مثبت بودن پاسخ این پرسش به روشن شدن زمان تألیف تاریخ سیستان یا تاریخ زندگی مؤلف آن کمک چندانی نخواهد کرد، چرا که تاریخ زندگی ابوالؤید بلخی نیز چندان روشن نیست. او کتاب جغرافیایی خود عجایب البلدان را به نوح بن منصور سامانی(حک: 386-365 ه.ق.) تقدیم داشته است (ایرانیکا، ذیل Balki) و همین نشان میدهد که در اواخر سدهی چهارم ه.ق. میزیسته است. تاریخ نهایی مذکور در پارهی نخست کتاب، سال 465 ه.ق. با این تاریخ همخوانی ندارد.
9) بهار بهدرستی بر این نکته تأکید دارد که نمیتوانتاریخ سیستان را ترجمهی کتاب ابومحمد دانست و اصل این کتاب بایستی به فارسی بوده باشد. او برای این استدلال دلایل لغوی مختلفی نیز اشاره میکند که قابل قبول است. در تأیید همان سخن، من نیز جملهای را در تاریخ سیستان یافتم که احتمالاً از چشم بهار پوشیده مانده است و دلیل دیگری بر فارسی بودنتاریخ سیستان میتواند بود. مؤلف در بخشی از کتاب، دربارهي امیر بوجعفر و فضایل او سخن رانده و قصیدهای را از رودکی نقل کرده است. در همینجا مؤلف عبارتی را ذکر میکند که شایان نگرش است: "و شعراء تازی اندرو شعر بسیار گفتهاند، اما شرط ما اندرین کتاب پارسی است، مگر جای که اندر مانیم و پارسی یافته نشود"(تاریخ سیستان، ص.309).
10) بهطور مشخص، پارهی نخست کتاب در صفحهی 347 با ذکر رخدادی از سال 444 پایان پذیرفته است. از اینجا عبارتی ذکر میشود که آشکارا با سیاق نوشتاری کتاب ناهمخوان است: " خطبه کردن امیر طغرل محمد بن میکال ادام الله ملکه به سجستان یوم الجمعه الثامن المحرم سنه خمس و اربعین و اربعمائه...". پیش از این حتی یک بار از این سیاق در ذکر تاریخ و مشخصاً از کلمهي یوم به جای روز استفاده نشده و عبارات دعایی و نفرینی به کار نرفته است. از این پس ذکر جملاتی در دعا یا نفرین کسانی که از آنها سخن گفته میشود به متن راه یافته است. همچنین از قران نحسین سخن میرود(ص. 348) که پیش از این در تاریخ سیستان سابقه ندارد. میثمی به درستی بر ناهمخوانی سبک نوشتاری کتاب در سالهای 444 تا 448 ه.ق. اشاره کرده است )Meisami, P.131)
11) پس از ذکر رخدادی به تاریخ 448 ه.ق، گسستی در تاریخ پدید آمده است. این گسست زمانی هفده ساله (تا تاریخ 465 ه.ق.)، با دگرگونی در سبک و سیاق نوشتار همراه شده است. از این جا، یعنی از صفحهي 355 کتاب تاریخ سیستان را بدون تردید باید اثر نویسندهای دیگر دانست. سیاق تاریخ گذاری از عربی به فارسی تغییر کرده؛ جملهها کوتاه و منقطع شده و سبک نوشتاری متن کاملاً دگرگون گردیده است.
12) سرنوشت تاریخ سیستان، بهترین نمونه برای نشان دادن سرنوشت نگاشتههای پارسی است. تحریفات کاتبان و ناسخان و بی دقتی و در ثبت و ضبط نامها و جزئیات مربوط به یک اثر در نوشتههای گوناگون پارسی دیده میشود و در تاریخ سیستان این موضوع بسیار گستردهتر و آشکارتر است. بهار در تصحیح متن از نسخهای استفاده کرده است که میتوان دانست که در تاریخی پیش از 864 ه.ق. نگاشته آمده است. بهار در صفحهی 17مینویسد که "چون تاریخ سیستان در در سنهی 725 به پایان میرسد، دور نیست که این نسخه هم چندی پس از آن از روی نسخهی اصل رونویس شده باشد". 139 سال پس از نوشته شدن آخرین نسخهی کتاب و حدود 440 سال پس از نوشته شدن اولین پارهی آن(با در نظر گرفتن سال 444 به عنوان سال پایان گرفتن نخستین پارهی کتاب)، این متن بهوجود آمده است. این زمان بسیار طولانی را نمیتون "چندی پس از آن" دانست و حواشی فاضلانه و ارزشمند بهار نیز نشان میدهد که کتاب تا چه اندازه دستخوش تغییرات و تحریفات لغوی و تاریخی شده است و پذیرش اینکه نسخهی بهار از روی نسخهی اصل کتاب نوشته شده باشد، قدری دشوار بهنظر میرسد.
مآخذ:
باسورث، کلیفورد ادموند، سلسلههای اسلامی جدید؛ راهنمای گاهشماری و تبارشناسی، ترجمهی دکتر فریدون بدرهای، تهران، مرکز بازشناسی، ایران و اسلام، 1381خ.
تاریخ سیستان، به تصحیح محمد تقی ملکالشعراء بهار، چ2، تهران، معین 1381خ.
ملک شاه حسین بن ملک غیاثالدین محمد بن شاه محمود سیستانی، احیاء الملوک، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1383خ.
همچمین:
Iranica,” Balkhi”
Meisami, JulieScott, Persian Historiography, Edinburgh, 1988.
از خلال این دو اثر اطلاع مییابیم که آثار دیگری نیز دربارهی سیستان و تاریخ و فرهنگ آن دیار تألیف شده، ولی به دست ما نرسیده است. از کتابهای موجود و مفقود در این زمینه میتوان فهرست زیر را به دست داد:
الف) اخبار سیستان (بر اساس مطلب مندرج در صفحهی 56تاریخ سیستان).
ب) تاریخ سیستان؛ این کتاب احتمالاً در زمانهایی مختلف و توسط سه نفر تألیف شده است. سه پارهی کتاب را به این صورت میتوان از هم باز شناخت:
بخش اول: تا سال 444 (از ابتدا تا ص. 347 کتاب)
بخش دوم: از سال 445 تا سال448 (ازص. 347 تا ص. 355 کتاب)
بخش سوم از سال 465 (نخستین تاریخ یاد شده در پارهی سوم) تا پایان کتاب که احتمالاً سال 725 ه.ق. است(به نوشتهی بهار در تاریخ سیستان، ص.20). آخرین تاریخ مصرح در این بخش سوم سال 688 ه.ق. است (تاریخ سیستان ص. 374)
ج) کتابی دربارهی وقایع ملوک سیستان که فردی به نام ابوعبدالله به زبان عربی به رشتهی تحریر درآورده است(ملک شاه حسین، ص.2). از زمان تألیف این کتاب هیچ نمیدانیم. دانسته نیست که این کتاب از دو اثر پیشین کهنتر است یا همزمان یا پس از آن کتابها به رشتهی تألیف درآمده است.
د) نسخهای از این کتاب که به دست فردی به نام ابو محمد از عربی به فارسی درآمده است. بنا بر سخنان ملک شاه حسین، تاریخ این ترجمه زمان حکومت شاه قطبالدین بن شاه علی(قطبالدین سوم ملقب به شمسالدین یا علاءالدین)(نک: باسورث، ص.403) است یعنی زمانی میان سالهای 822 تا 842 ه.ق..
ه) کتابی که توسط فردی به نام امیر محمد امیر مبارز دربارهي تاریخ سیستان نوشته شده است. این کتاب، وقایع تاریخی سیستان را تا دوران حکومت نظامالدین یحیی بن علی (حک: 885- 842) در بر داشته است. کتابی که ملک شاه حسین بخشی از فضائل سیستان را از آن نقل کرده است و دو نویسنده دارد: مولانا شمسالدین محمد موالی و محمود بن یوسف اصفهانی (ملک شاه حسین، ص.10). بهار احتمال میدهد که این کتاب همان کتاب تاریخ سیستان (تصحیح خود او) باشد و برای اثبات سخن خود قرائنی را بر میشمرد(تاریخ سیستان، ص.20-19)
ز) احیاءالملوک اثر ملک شاه حسین سیستانی که رخدادهای سیستان را تا سال 1027 ه.ق. در خود جای داده است.
از این فهرست موارد (ج) و (د) یک کتاب است به دو زبان فارسی و عربی و ممکن است با درست دانستن فرضیهي استاد بهار کتابهای شمارهی (ب) و (و) نیز یک کتاب باشد.
دربارهی این کتابها و مطالبی وجود دارد که ذیلاً بدان اشاره میکنم:
1) بهار در مقدمهی تاریخ سیستان (ص. 19) بدون هیچ مبنایی اشاره میکند که ترجمهی ابومحمد از تاریخ ابوعبدالله مبنای تحریر تاریخ امیر محمد امیر مبارز بوده است. مؤلف احیاء الملوک نیز از کتاب امیر محمد امیر مبارز(که جد مادری ملک شاه حسین بوده) استفاده نکرده است. او تنها اشاره دارد که بخشهایی از کتاب یاد شده را در ایام کودکی دیده، ولی تصریح دارد که "الحال این نسخه در میان نیست"(ملک شاه حسین، ص.2). استاد منوچهر ستوده این کتاب را یکی از مآخذ ملک شاه حسین میداند(همو، ص. هفده)، در حالی که با توجه به مطالبی که در بالا بدان اشاره شد، این مطلب نادرست است.
2) کتاب ابو عبدالله در چه تاریخی نوشته شده است و چه سالهایی از رخدادهای تاریخی سیستان را در بر دارد؟ ملک شاه حسین جایی از کتاب خود مینویسد: "چون بانی مبانی تاریخ سیستان تا زمان شاه علی در رقم آورده، تتمهی تاریخ ملوک عظام تا این تاریخ که سال هزار و بیست و هفت است" تحریر خواهد کرد(ملک شاه حسین، ص.124). میدانیم که ابو محمد، زمانی پس از سال 822ه.ق. و پیش از سال 842ه.ق. کتاب ابو عبدالله را از عربی به فارسی ترجمه کرده است. ملک شاه حسین میگوید مطالب خود را تا آن زمان از کتاب ابومحمد گرفته است. یا باید تاریخ تألیف کتاب اصلی و ترجمه شدن آن توسط ابومحمد را همزمان بدانیم و یا چنین تصور کنیم که ابومحمد، افزون بر ترجمهی کتاب عربی ابوعبدالله به فارسی، مطالب تاریخی را تا زمان خود به آن کتاب افزوده و فاصلهی زمانی میان تألیف کتاب و ترجمهي آن را پوشش داده است.
3) بهار مدعی است که ملک شاه حسین کتاب خود را از کتاب ابوعبدالله یا ابومحمد گرفته و آنان نیز کتابی قدیمتر را در دست داشتهاند و کتاب خود را براساس آن کتاب یعنی تاریخ سیستان بهوجود آوردهاند. نخستین نکته در نقد این سخن این است که چرا نمیتواند آن کتاب قدیمتر اخبار سیستان باشد که درتاریخ سیستان از آن برده شده است؟ افزون بر این، ستوده به درستی با مقایسهی احیاء الملوک و تاریخ سیستان نشان میدهد که ملک شاه حسین، خودتاریخ سیستان را در اختیار داشته و بهصورت مستقیم از آن استفاده کرده است(همو، ص. بیست و یک).
4) ملک شاه حسین از جایی که درباهی فضایل سیستان سخن میراند، از کتابی استفاده کرده است که توسط دو تن به نامهای مولانا شمسالدین محمد موالی و محمود بن یوسف اصفهانی نوشته شده است. بهار به درستی اشاره میکند که مطالب کتاب احیاءالملوک از اینجا (ملک شاه حسین، ص10 ) با مطالب تاریخ سیستان(از ص. 55 به بعد) مشترک است. بهار حد این اشتراک را تا صفحهی 42 سطر 7 میداند، ولی نمینویسد که این صفحه و سطر مربوط به کدام کتاب (تاریخ سیستان یا احیاءالملوک)است و به کدام نسخهی چاپی و یا خطی این کتابها مربوط میشود. هرچند این مشابهتها احتمالاً کمتر از آن حدودی است که بهار مینویسد، ولی بههر حال میتواند نشان دهد که ملک شاه حسین، تاریخ سیستان را در اختیار داشته و این کتاب یکی از مآخذ او بوده است. با این حال، هنوزداوری دربارهی این فرضیه که دو تنی که از آنان نام برده شد، مؤلفان واقعی تاریخ سیستانهستند دشوار بهنظر میرسد.
5) بهار در صفحهی20 مقدمه، کتاب احیاءالملوک را دنبالهی تاریخ امیرمحمد امیر مبارز میداند، در حالیکه چنین نیست و کتاب امیرمحمد امیر مبارز ازمیان رفته و به دست ملک شاه حسین نرسیده و مبنای کار او نبوده است. کار او دنبالهی تاریخ ابومحمد است و به نظر میرسد بهار بهسهو دو نام ابومحمد و امیرمحمد امیر مبارز را با هم خلط کرده باشد.
6) همانجا، بهار مرتکب سهو دیگری نیز شده است. او مینویسد: " به نظر میرسد که تاریخ احیاء الملوکدنبالهی تاریخی است که امیرمحمد مبارز در زمان نظامالدین یحیی نوشته و از عصر نظامالدین تا زمان قطبالدین علی که ابومحمد نامی تاریخ سیستان را از عربی به فارسی ترجمه کرده(885-842 ه.ق.)، بیش از چهل و سه سال نیست ..." روشن است که عصر قطبالدین بر عصر نظامالدین مقدم است و بهار در رعایت تقدم و تأخر تاریخی دچار سهو شده است. افزون بر این، باید توجه داشت که از دوران حکومت این دو تن بههم پیوسته است و 43 سال نه فاصلهی زمانی میان حکومت این دو، بلکه فاصلهی زمانی آغاز حکومت نظامالدین تا پایان آن است، مگر آنکه این دوران را فاصلهي زمانی پایان حکومت قطبالدین تا پایان حکومت نظامالدین در نظر بگیریم. طبیعی است که استدلال بر اساس این مقدمات آشفته و نامنظم نمیتواند نتایج قابل اعتمادی را در بر داشته باشد.
7) بهار مینویسد که مؤلف تاریخ سیستان از کتابی به نام بلدان و منافع آن یاد کرده است. استنباط من از عبارتی که در فقرهی بعد آن را نقل خواهم کرد، این است که در کتبی که دربارهي سرزمینهای مختلف و منافع آن سرزمینها نوشته شده نوشتهاند، چنین نوشته شده و نویسنده به نام کتاب خاصی اشاره نکرده است.
8) در تاریخ سیستان چنین میخوانیم: "اندر کتاب بلدان و منافع آن یاد کردهاند که از هر شهری چه خیزد، گفتهاند که از سیستان زرآبریز خیزد و ما را اصل آن معلوم نبود تا اکنون که بوالمؤید گوید" (تاریخ سیستان، ص.61). آیا میتوان از این عبارت چنین استنباط کرد که نویسندهی تاریخ سیستانهمزمان با ابوالمؤید بلخی میزیسته است؟ البته حتی مثبت بودن پاسخ این پرسش به روشن شدن زمان تألیف تاریخ سیستان یا تاریخ زندگی مؤلف آن کمک چندانی نخواهد کرد، چرا که تاریخ زندگی ابوالؤید بلخی نیز چندان روشن نیست. او کتاب جغرافیایی خود عجایب البلدان را به نوح بن منصور سامانی(حک: 386-365 ه.ق.) تقدیم داشته است (ایرانیکا، ذیل Balki) و همین نشان میدهد که در اواخر سدهی چهارم ه.ق. میزیسته است. تاریخ نهایی مذکور در پارهی نخست کتاب، سال 465 ه.ق. با این تاریخ همخوانی ندارد.
9) بهار بهدرستی بر این نکته تأکید دارد که نمیتوانتاریخ سیستان را ترجمهی کتاب ابومحمد دانست و اصل این کتاب بایستی به فارسی بوده باشد. او برای این استدلال دلایل لغوی مختلفی نیز اشاره میکند که قابل قبول است. در تأیید همان سخن، من نیز جملهای را در تاریخ سیستان یافتم که احتمالاً از چشم بهار پوشیده مانده است و دلیل دیگری بر فارسی بودنتاریخ سیستان میتواند بود. مؤلف در بخشی از کتاب، دربارهي امیر بوجعفر و فضایل او سخن رانده و قصیدهای را از رودکی نقل کرده است. در همینجا مؤلف عبارتی را ذکر میکند که شایان نگرش است: "و شعراء تازی اندرو شعر بسیار گفتهاند، اما شرط ما اندرین کتاب پارسی است، مگر جای که اندر مانیم و پارسی یافته نشود"(تاریخ سیستان، ص.309).
10) بهطور مشخص، پارهی نخست کتاب در صفحهی 347 با ذکر رخدادی از سال 444 پایان پذیرفته است. از اینجا عبارتی ذکر میشود که آشکارا با سیاق نوشتاری کتاب ناهمخوان است: " خطبه کردن امیر طغرل محمد بن میکال ادام الله ملکه به سجستان یوم الجمعه الثامن المحرم سنه خمس و اربعین و اربعمائه...". پیش از این حتی یک بار از این سیاق در ذکر تاریخ و مشخصاً از کلمهي یوم به جای روز استفاده نشده و عبارات دعایی و نفرینی به کار نرفته است. از این پس ذکر جملاتی در دعا یا نفرین کسانی که از آنها سخن گفته میشود به متن راه یافته است. همچنین از قران نحسین سخن میرود(ص. 348) که پیش از این در تاریخ سیستان سابقه ندارد. میثمی به درستی بر ناهمخوانی سبک نوشتاری کتاب در سالهای 444 تا 448 ه.ق. اشاره کرده است )Meisami, P.131)
11) پس از ذکر رخدادی به تاریخ 448 ه.ق، گسستی در تاریخ پدید آمده است. این گسست زمانی هفده ساله (تا تاریخ 465 ه.ق.)، با دگرگونی در سبک و سیاق نوشتار همراه شده است. از این جا، یعنی از صفحهي 355 کتاب تاریخ سیستان را بدون تردید باید اثر نویسندهای دیگر دانست. سیاق تاریخ گذاری از عربی به فارسی تغییر کرده؛ جملهها کوتاه و منقطع شده و سبک نوشتاری متن کاملاً دگرگون گردیده است.
12) سرنوشت تاریخ سیستان، بهترین نمونه برای نشان دادن سرنوشت نگاشتههای پارسی است. تحریفات کاتبان و ناسخان و بی دقتی و در ثبت و ضبط نامها و جزئیات مربوط به یک اثر در نوشتههای گوناگون پارسی دیده میشود و در تاریخ سیستان این موضوع بسیار گستردهتر و آشکارتر است. بهار در تصحیح متن از نسخهای استفاده کرده است که میتوان دانست که در تاریخی پیش از 864 ه.ق. نگاشته آمده است. بهار در صفحهی 17مینویسد که "چون تاریخ سیستان در در سنهی 725 به پایان میرسد، دور نیست که این نسخه هم چندی پس از آن از روی نسخهی اصل رونویس شده باشد". 139 سال پس از نوشته شدن آخرین نسخهی کتاب و حدود 440 سال پس از نوشته شدن اولین پارهی آن(با در نظر گرفتن سال 444 به عنوان سال پایان گرفتن نخستین پارهی کتاب)، این متن بهوجود آمده است. این زمان بسیار طولانی را نمیتون "چندی پس از آن" دانست و حواشی فاضلانه و ارزشمند بهار نیز نشان میدهد که کتاب تا چه اندازه دستخوش تغییرات و تحریفات لغوی و تاریخی شده است و پذیرش اینکه نسخهی بهار از روی نسخهی اصل کتاب نوشته شده باشد، قدری دشوار بهنظر میرسد.
مآخذ:
باسورث، کلیفورد ادموند، سلسلههای اسلامی جدید؛ راهنمای گاهشماری و تبارشناسی، ترجمهی دکتر فریدون بدرهای، تهران، مرکز بازشناسی، ایران و اسلام، 1381خ.
تاریخ سیستان، به تصحیح محمد تقی ملکالشعراء بهار، چ2، تهران، معین 1381خ.
ملک شاه حسین بن ملک غیاثالدین محمد بن شاه محمود سیستانی، احیاء الملوک، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1383خ.
همچمین:
Iranica,” Balkhi”
Meisami, JulieScott, Persian Historiography, Edinburgh, 1988.
شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۷ ساعت ۶:۴۶
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .